سلام .وبتون عالیه.
اگه میشه رمان عشق درون امیرتتلو را پرنیانش را بزارید.ممنون.
پاسخ:سلام نظرلطفتونه آبجی عاطفه.این رمان 165 قسمت داره و دو فصله!!!نویسنده های این رمان به علت درخواست زیادی که بهشون شده مجبورشدن بدون وقفه بنویسن و به همین دلیل برای اینکه هرقسمت روتبدیل به فرمت های مختلف کنن وقت کافی ندارن ولی قول دادن بعدازاتمام این رمان زیبا تمام قسمت هارو بافرمت های مختلف برای ماارسال کنن وماهم برای شماکاربران عزیزقراربدیم.
نام رمان : بهار ماندگار
نویسنده : مریم صمدانی کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۱٫۸ (پی دی اف) – ۰٫۲ (پرنیان) – ۰٫۹ (کتابچه) – ۰٫۳ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۱۸۴
خلاصه داستان :
سرگرد علی پارسا به اجبار خانواده اش مجبور به ازدواج با دختر دوست پدرش میشه ، همونطور که گفتم به اجبار هیچ رضایت و میلی از جانب علی پارسا نبوده … طی ربوده شدن ترنج عظیمی نامزد علی توسط باند اکس ای کی …
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از مریم صمدانی عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه EPUB)
قسمتی از متن رمان :
_نه مادرمن نمیشه من راضی نیستم
_مادرفدات بشم دلمونشکن توبیا دختررو ببین شاید به دلت نشست شاید پسندیدیش
ازروتختم بلندشم ادامه دادن این بحث فایده ای نداشت جلوی پای مادرم نشستم وباملایمت شروع کردم به حرف زدن گرچه این حرفهارو روزی ده بارتکرار میکردم اما به خودم اجازه نمیدادم که باهاش بدصحبت کنم
-بببین فاطمه خانوم مادرگلم قربون اون دلت بشم من ..خودت که میدونی من فعلا تصیم ندارم ازدواج کنم نه دختر حاج اقافلاح بلکه هیچ دختریوالان تواین شرایط نمیتونم بپذیرم
توچشماش نگاه کردم شاید بانگاهم میخواستم قانعش کنم اماازاخم روپیشونیش متوجه شدم بی فایدست
ازسرجاش بلندشد منم همراهش بلند شدم به سمت دراتاق رفت برگشت
_هزاربارگفتم این کارنیست بخدانیست من خون به جیگرمیشم تامیری ماموریتوبرمیگردی بذار سروسامونت بدم دلم اروم بگیره
ترجیح دادم سکوت کنم کلافه بودم کم مصیبت داشتم دخترحاج اقاهم بهش اضافه شد دستی توموهام کشیدم وقتی دید قصدندارم حرفموعوض کنم همونطورکه زیرلب غرمیزد ازاتاق خارج شد
درکمدوبازکردم طبق معمول سعی کردم تیپم رسمی باشه بعدازاماده شدنم ازاتاق رفتم بیرون وقتی دیدم کسی توپذیرای نیست ازخونه خارج شدم وبه سمت اداره حرکت کردم
این نظر توسط ashkan در تاریخ 1393/6/24/1 و 12:19 دقیقه ارسال شده است | |||
<-CommentGAvator-> |
وبتون خیلی قشنگه خوشمان امدبازمم مزاحم میشیم فعلا بای پاسخ:باعث افتخارماس که ازاینجاخوشتون اومده.این چه حرفیه اینجا وب خودتونه حتمابازم بیایدخوشحال میشیم. |
این نظر توسط شهرزاد در تاریخ 1393/6/24/1 و 9:04 دقیقه ارسال شده است | |||
<-CommentGAvator-> |
من این رمانو توصیه میکنم به همه کسایی که دنبال یه عاشقانه رئال و واقعی هستن به دور از هر گونه مبالغه در زیبایی و ثروت انچنانی نثر داستان هم خوبه در ضمن رمان همخونه ای نیست در کل رمان خوبیه دست نویسنده درد نکنه |
این نظر توسط یاسی در تاریخ 1393/6/24/1 و 9:04 دقیقه ارسال شده است | |||
<-CommentGAvator-> |
آغا ی سوال…..ازدواج و طلاق مگه بچه بازیه؟؟؟ک تو این رمانا ب خاطر نشکستن دل مامان باباشون ازدواج میکنن..واللا همه میدونیم تو جامعه ما طلاق ی چیز خوبی نیس و متاسفانه اکثرا با دید بد ب مطلقه ها نگا میکنن ب خصوص زنای مطلقه…. |
این نظر توسط GhoghA_000 در تاریخ 1393/6/24/1 و 9:03 دقیقه ارسال شده است | |||
<-CommentGAvator-> |
رمانهای پلیسی رو دوس دارم هیجان انگیزن… |
این نظر توسط hana در تاریخ 1393/6/24/1 و 9:03 دقیقه ارسال شده است | |||
<-CommentGAvator-> |
roman polisi ham hayajanesh bishtare ham khondanesh keif mide mrc az nevisande nevisande haye dg ham lotfan az fazaye ham khone bodan kharej shan o ykam hayajani bnvisan movafagh bashid |